ساعت |
بازدید : 3352 |
نوشته شده به دست رپفا |
(نظرات )
من من یک آدمک دنباله قصه می گردم ولی ته قصه ها همیشه بی رنگن واسه این روزای ها می ترسن که مخاطباشون نه لرزن من من یک آدمک در حال فرار از حقیقت روی اسبه بدون چراغ سواره سماجت یک آدمک توی بازی شطرنج که باخت تعیین شده از قبل دارم می بازمو جون میدم چون موجی از روباره ها رو دیدم سادس باهاشون هم رنگ شدن همراه اسب تو مرداب خاک شدن من یک شاعر در حاله سرودن تنم لباسی از برهنگی پوشیدم چشمام از غروب همیشگی کورن دنباله کلید ها می گردم پس کوشن ? تیک تاک ساعت تموم شد ولی من در پی آغوشتم ای مادر بیا تو خوابم بازم که تو کیش و مات مارسم هوای غم ناک منو ترسونده بازم ... نظر یادتون نره! این تکست و یک رپر گفته کسانی که سبکشو گوش دادن می فهمن! این تکست برای فروش به صد هزار تومان رسید! ....
من حامدم,من می خوام با شما کار کنم از لحاظ موسیقی ,که شما ها شعر بگید و من بخوانم,ممنون می شم اگه شمارتونو داشته باشم !بهتون ایمیل میدم شمارم توش هست لطفا بهم زنگ بزنید ,مبلغ خوبی هم برای هر شعر می پردازم و اگه برام آهنگ هم بسازید چه بهتر می شود!
منو یادتون نره بچه های رپ فادر پاسخ:
ما آماده خدمت به شما عزیزان هستیم تا هفته آینده با شما تماس می گیریم.
با تشکر از توجه شما.